كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

طفلک مادرها

1392/11/15 8:43
نویسنده : نیلی
673 بازدید
اشتراک گذاری

به خونه برگشتم کاملیا بغل پرستارش.کلی قربون صدقه اش می روم و فقط نگاهم می کنه.انگار قهر کرده.

بغلش میکنم و سریع شروع  میکنم به شیر دادن.می خورد و جدی نگاهم می کند.

شیرش را خورده و تو بغلم آروم نشسته و هنوز نخندیده.منم براش توضیح میدم مامان سر کار بودم ، دلم برات تنگ شده...........

آقای پدر وارد می شود فقط چشماش رو گشاد می کنه و با لبخند نگاهش  میکنه.

کاملیا جیغ می زنه و می خنده و دست و پا می زنه که بغلم کن

بیچاره من...........چرا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

صفورا
15 بهمن 92 9:59
سلام عزیزم ناراحت نباش دخترا بابایی میشن دختر من اولین خندش برا باباش بود الانم زیاد واسم نمیخنده ولی باباش که از در میاد ذوق میکنه با خنده جیغ میکشه
صبا
15 بهمن 92 11:45
خوبت میکنه