تو اگر دوست می خواهی...
مدت هاست دلم که می خواد یه دوستی داشتم که می تونستم باهاش برم گوشه یه کافه بشینم و به جای اینکه مجبور باشم عصا قورت داده بشینم و یه لبخند مصنوعی به لب داشته باشم و مرتب سرم رو به نشانه تایید تکون بدم و تعارف تیکه پاره کنم، آرنجم رو بذارم رو میز و دستم بذارم زیر چونه و چشمام به فنجون باشه و با بی حالی شکلات داغم رو هم بزنم و باهاش بی تکلف گپ بزنم ، اونم بدون اینکه راهکار بده نصیحت کنه و حرف الکی بزنه دستاش رو بذاره رو دستام و فقط گوش بده.....
جای نگرانی نیست، همه چی زندگیم آروم و خوب،همه چی سر جاش.....
فقط مدت هاست که بی دوست موندم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی