كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

یه کار خوب برای خودم

1393/9/12 8:28
نویسنده : نیلی
1,027 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها دارم یه کاری می کنم که خیلی دوستش دارم.

سبزی کاری و باغچه و گل.....

کلی فکرکرده بودم.از گذاشتن سبد تو تراس خونه و یا کاشتن سبزی تو باغچه خونه و ...اما به دلیل همکاری نکردن آقای همسر همشون به بن بست خورده بود.

بالاخره یه راهکار عملی به ذهنم رسید.حیاط شرکت...دیروز یه کارگر گذاشتم حیاط شرکت رو آماده کرد برای سبزی کاری و گوجه و بادمجون و ...امروز می خوایم بذر بپاشیم....

من و منشی شرکت قرار شده بهشون برسیم البته با کمک آبدارچی...

حتما از مراحل کار همین جا عکس می ذارم

فعلا خوشحالمخندونک

 

ادامه دارد

پسندها (4)

نظرات (6)

مامان زهرا
12 آذر 93 10:07
به به چه فكر خوبي. خيلي برا روحيه آدم خوبه اينكه ببيني زحماتت نتيجه ميده و به بار ميشينه تازه شيرم نميخوانكلي هم ميتونين استفاده كنين از محصولاتتون. ايشالا موفق باشين نيلي جون. مشتاقانه منتظرم ببينم چيكار كردين. موفق باشي عزيزم
نیلی
پاسخ
آی گفتی زهرا جون همین که شیر نمی خوان خیلی خوبه.حتما عکس می ذارم.فعلا دنبال نشا بادمجون و گوجه و ...هستیم.دعا کن گیرمون بیاد
مامان زهرا
13 آذر 93 9:11
نيلي جون خيار بكار. انقد لذت داره مامان من تابستونا تو باغمون ميكاره نميدوني چقد لذت داره بچيني با دست پاكش كني بخوريواي دلم خواس خربزه مشهدي بكار كمبزه شو بخور اونم...... توت فرنگي نشا كن اونجا گرمه آفتابم خوراكه توت فرنگيه. ديگه جونم برات بگه..... يه كرت كوچولو سبزي خوردن بكار, كلي ميتوني محصول داشته باشي. ايشالا پيدا ميشه تو لذت ببري ما هم خوشحال ميشيم عزيزم
مامان میم
13 آذر 93 17:07
داشتم فکر میکردم هوای به این سردی و تراس و باغچه .... که یاد اون عکس قشنگ تو سواحل خلیج فارس افتادم ... موفق باشید خیلی خوبه
صبا
26 آذر 93 8:51
سلام سلام چقدر دلم تنگ شده بود کاملیا چه طوره؟؟ خوبی ؟؟ نی نی دوم چه خبر؟!! نی نی دوم دیدی از راه رسید؟ مهمون بود !! اسمش هم بنیتا بود ! واقعا شکل هم اند وقتی یه مادر این روبگه معلومه که چقدر شباهت زیاده از راه رفتنش و تاتی تاتی کردنش بگو از با باسن زیمن خوردن از سجده کردن هاش با باسن بالا بگو عکس بزار برامون
نیلی
پاسخ
صبا جون دلم برات تنگ شده بود.کم مونده بود یه پست بذارم(صبا کجایی؟)چرا سر نمی زدی.حتما عکس برا می ذارم عزیزم
مامان سها و سارا
27 آذر 93 13:13
وای خوش به حالت من همیشه عاشق این جور کارام ... حیف که اسیر زندگی آپارتمان نشینی ام دعا کن یه روز من هم یه حیاط داشته باشم که توش هر چی خواستم بکارم
نیلی
پاسخ
ما هم آپارتمانیم از محوطه شرکت درایم استفاده می کنیم
صبا
28 آذر 93 22:02
سلام الهی الان پاسخ این پستت رو خوندم پدرم جراحی داشت مدتی تهران بودیم بعد که برگشتیم دوباره بعد از یک هفته این جا تو شهرستان سه بار بیمارستان رو- و خونه بیا - بیمارستان برو- و خونه بیا شدن خودم هم از نظر روحی و اخلاقی میزون نبود درد کشیدن بابا سخت بود برام خدا رو شکر الان بهترن دوره نقاهت رو میگذرونن که خوب باز برو و بیا و مهون زیاد داریم ببخشید کوتاهی کردم خودم هم شرمندم دوستتون دارم برام از کاملیا بیشتر بنویس سعی میکنم بیشتر دیگه سر بزنم
نیلی
پاسخ
عزیزم ایشالله پدر هم خیلی زود خوب بشن و لباس عافیت بپوشن.ناراحت شدم.می دونم مریضی پدر و مادر خیلی سخته ولی چه میشه کرد . اینم جزیی از زندگیه....من نگرانت بودم .همش فکر می کردم چرا نیستی.خدا رو شکر که اوضاع الان بهتر شده