كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

عزیزم روز میلادت مبارک

1393/6/24 9:12
نویسنده : نیلی
1,154 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم

ساعت 9:05 صبح و من هر لحظه که به لحظه تولدت نزدیک می شم  هیجانزده تر و مشتاق تر می شم. یک سال گذشت و هر لحظه اش از تمام سالهایی که نبودی برام بارزش تر و شیرین تر و دوست داشتنی تر بود.

انگار زندگی من با تولد تو آغاز شد . من با تو متولد شدم . با تو آغاز کردم  و با تو بزرگ می شم.

چقدر خوش گذشت چقدر خوب بود.

پارسال اینموقع من تو اتاق عمل بودم و منتظر به دنیا اومدنت، بهترین روز زندگیم ، قشنگ ترین روز ....

چقدر بزرگ شدی.دیگه تو اون دختر 2900 گرمی نیستی.

دد و ب ب و  ن ن  و م م می گی . اشخاص دور و برت رو می شناسی از عمو و خاله و تارا و رضا و مهدی و محسن و پرهام و ....حیوون ها رو می شناسی . گل و پروانه و بینی و دندون رو نشون میدی .

اعتراض می کنی و محبت می کنی و آویزون می شی .

خدای من چقدر زود گذشت . چثدر دلتنگ اون روزم . چقدر دلم می خواد دوباره تو زندگیم تکرار بشه .

کاملیا من ، زندگی من اینو بدون که من عاشقتم ، که چقدر برام عزیزی ،که چقدر برام با ارزشی.

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان سها و نی نی کوچولو
11 مهر 93 8:35
مادری ات مبارک ... این حس بی نظیر