كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

حسودی می کنم

1393/3/3 11:40
نویسنده : نیلی
1,259 بازدید
اشتراک گذاری

به نظرم میاد بابا تو رو بیشتر از من ، اصلا بیشتر از همه دوست داره....

وقتایی که ازش می پرسیدم منو بیشتر دوست داری یا مامانت؟ جواب می داد اصلا قابل قیاس نیست ،تو رو یه جور دوست دارم و مامانم رو یه جور دیگه...

حالا یه سوال انحرافی می پرسم : مامانت رو بیشتر دوست داری یا کاملیا رو..جواب، قاطعانه می گه کاملیا...

بهت حسودی می کنم

جای مامان رو کم کم گرفتی

وقتی می خواد بره سر کار و من مثلا خوابیدم،صداش رو می شنوم که آروم می گه عزیزممممممممممم

سرم رو از زیر پتو میارم بیرون

ملتمسانه نگاهش می کنم می گم با من بودی؟؟؟؟؟

هر دو می خندیم

می گه آره عزیزممممممممم با تو بودم.خجالت

پسندها (2)

نظرات (9)

مریم
3 خرداد 93 23:17
الهی بگردم چه حسودی خب خدایی حق هم داری . راستی یه سوال؟ من به این عکسی که درست کردی حسودیم میشه چطوری درست کردی خیلی خوشگل شده؟
نیلی
پاسخ
مریم جون برو به این سایت فریم های قشنگی داری http://www.photofacefun.com/
صبا
7 خرداد 93 11:27
سلام شما به کاملیا حسادت میکنی اونمحسادت پاک مادرانه به خاطر اینکه حواس مرد زندگیت رو پرت کرده ولی من به همه ی شما حسودی میکنم به همه ی شماهایی که متاهل شدید و همسر دارین و همدم دارین و بچه دارین نمیدونم با چه زبونی باید بهتون بگم خدا رو شکر کنید فقط و فقط خدا رو به خاطر داده های خوبتون شکر کنید هر روز این لطف هاش رو ببینید دونه دونه شو تو دلتون بشمارید خوش به حالتون
نیلی
پاسخ
صبا جون عزیزم باورت می شه وقتی تو حرم رو به ضریح بودم تو رو دعا می کردم. بی صبرانه منتظر خبرهای خوبم
مامان سها و نی نی کوچولو
7 خرداد 93 16:50
سلام عزیزم ممنون از اینکه سر زدی راستی واقعا حق داری ... البته شما بی پرده نوشتی و خودتو راحت کردی
مریم
7 خرداد 93 23:20
بابت معرفی سایت
صبا
8 خرداد 93 1:25
نیلی
پاسخ
صبا جون نوشته هات رو پاک کردم چون حس کردم فقط برای من نوشتی.مدتی که دارم فکر می کنم که چطور برات بنویسم.عزیزم همه تو زندگی شون سختی کشیدن.من خودم از اون هایی هستم که آدم هایی که خیلی خوب من رو می شناسن همش می گن طفلک خیلی سختی کشید.اگه بخوام بنویسم یه کتاب می شه.حتی بعد از ازدواجم.این آخری هم از دست دادن بچه هام...ولی خدا رو شکر.الان خیلی راضیم. مطمئن باش صبر درخت تلخی که میوه شیرینی داره. صبوری کن و امیدت رو از دست نده. اگه امیدت رو از دست بدی فراموش می شی.دنیا فراموشت می کنه. اما اگه امیدوار باشی و شاد.تمام دنیا دست به دست هم میده تا تو رو شادتر کنه. انرژی منفی رو از خودت دور کن و این رو بدون آدم چیزی از دست نمیده مگر اینکه بهترش رو قراره بدست بیاره. منتظر جوابت هستم. خصوصی پیغام نذار چون نمی تونم جواب بدم. اینجا بذار.
صبا
13 خرداد 93 16:02
کمی آرومتر شدم ممنونم ممنون که از زندگیت و از خودت گفتی ناراحت شدم از اینکه شما هم سختی کشیدی مرسی باز هم صبوری میکنم
نیلی
پاسخ
صبا
18 خرداد 93 13:56
سلام فقط ازت میخوام دعا کنی خیلی مثل خواهر خودت از اون دعاها خسته شدم
نیلی
پاسخ
حتما عزیزم منتظر خبرهای خوش ازت هستم
زهرا
20 خرداد 93 12:54
انقد از اين حس ميترسم و مطمئنم منم حسوديم ميشه يه حرف كوچولو هم براي صبا جون دارم چون آدرس نداره نتونستم به خودش بگم. عزيزم همه روزاي سخت داشتن و دارن. اين روزايي كه داري سپري ميكني اين حسي كه داري اين حرفايي كه ميزني منم گذروندم. مشكل ماله آدميزاده. اگر انسان درد نداشته باشه و تو خوشي غرق شه خدا فراموش ميشه. اينو هميشه يادت باشه تو اوج تنهايي و بيچارگي و بدبختي هر كس هم كه نباشه يكي هميشه قدم به قدم باهاته. خدا هيچوقت بنده شو تنها نميذاره چون بخاطر خلقتش با فرشته ش درگير شده عزيزم. اگر خواستي بهم سر بزن تا بيشتر باهم آشنا شيم
مامان آرشیدا
21 خرداد 93 12:14
منم خیلی حسودیم میشهاما نمیدونم چیکار کنم که این حسودیه بره
نیلی
پاسخ
باید سوخت و ساخت دیروز دیدم دختری موهای سینه باباش رو دونه دونه می کنه و آقای پدر صبورانه لبخند می زنه من