كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

انتخاب

1393/2/1 9:56
نویسنده : نیلی
1,410 بازدید
اشتراک گذاری
از لنز دوربين ، آقاي پدر رو در حالي كه كامليا بغلش و رو صخره هاي كنار ساحل قدم مي زنه دنبال مي كنم، دنبال يه سوژه براي عكاسي ام.يه دفعه آقاي پدر پاش ليز مي خوره و ميفته....من جيغ مي كشم به سمت شون مي دوم....كامليا با تعجب نگاه مي كنه... خدا رو شكر حال هر دوشون خوبه....نفهميدم جيغم بيشتر براي كدومشون بود..... فقط اينو مطئنم كه عاشق هر دو تا شونم.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

یک مامان
1 اردیبهشت 93 10:47
سلام نیلی جون چقدر خوشحالم که با وبت آشنا شدم. کمی از آرشیو وبلاگت رو خوندم تا اونجا که فهمیدی دخترت رو بارداری ایشاله خدا حفظش کنه. حال این روزهای منم درست عین روزهای گذشته شماست.منم امید دارم و توکلم به خداست.ایشاله که تو بهترین زمان ممکن منم مامان میشم
نیلی
پاسخ
دوست عزيزم،ايشالله شما هم به زودي يه فرشته بياد تو دلت.منو هم خبر دار كن
صبا
2 اردیبهشت 93 11:08
من میدونم جیغت برا کاملیا بود مردا مردن بد نیست گاهی زمین بخورن تا مرد تر بشن !
نیلی
پاسخ
موافقم صبا جون