یک لیوان چای
کاملیا می خوابه و من به این فکر می کنم یه لیوان چای داغ و خرما در حالی که ریلکس تو اینترنت می چرخی چه حالی میده.
کتری رو رو اجاق می ذارم و تا به جوش بیاد و چای بذارم و چای دم بکشه باید لباسها رو از ماشین لباسشویی در بیارم و بندازم رو آویز رخت تو بالکن.لباسهای کثیف رو بذارم تو ماشین لباسشویی،بعد ظرفها رو صبح گذاشتم تو ماشین ظرفشویی در بیارم و بچینم تو کابینت.لباسهای خشک شده رو تا کنم و تو کمد بذارم.یه دستمالی تو آشپزخونه بکشم.یه فکری برای شام بکنم ....
چای دم کشید.تند تند یه چای می ریزم و کلی صفحه تو اینترنت باز می کنم.ایمیل و فیسبوک و نی نی سایت و نی نی وبلاگ و سایت های خبری و ....و با این اینترنت گازوییلی بیصبرانه منتظرم تا صفحات باز بشه.چای هم هنوز داغ......
صدای گریه کاملیا میاد.صفحات هنوز باز نشده و چای هم هنوز داغ .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی