كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

36 هفته و 4 روز-دیگه آخراشه

1392/6/11 20:19
نویسنده : نیلی
2,107 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلممممممممممممممممممممممم

دیگه داریم به آخراش نزدیک می شیم.زمستون و بهار و تابستون رو با هم سپری کریدم و دیگه این روزهای آخر که تو دل مامانی.

از اول بارداری نگران آخراش بودم از اینکه خیلی سنگین شم و نتونم بخوابم و راحت نفس بکشم.ولی تو اونقدر دختر مهربون و خوبی هستی که اصلا مامان این حالت ها رو ندارم.حالم نسبت به روزهای اول خیلی بهتره.شایدم به این خاطر اینکه دیگه استرس ندارم.دیگه می دونم تو رشدت کامل شده و تو شکم مامانی داری تپل می شی.

هر پستی که میذارم میگم شاید آخرین پست بارداری باشه.هر چند دوست دارم 38 هفته ات تمام بشه و بعد به دنیا بیای.دوست دارم حسابی رشد کنی.

عزیزم خیلی دوست دارم و بیصبرانه منتظر در آغوش گرفتنت هستم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

ارامش
11 شهریور 92 22:12
از اخرین روزهای بارداریت لذت ببر. روزهای شیرینی پیش رو داشته باشی.
مامان نوشى
17 شهریور 92 14:18
عزيزم از اين روزا حسابى لذت ببر كه خيلى دلت براش تنك ميشه، برا تكوناش برا سكسكه هاش و برا قلمبه شدناش، بوسسس
سارا 91
18 شهریور 92 15:06
سلام نیلی جون خوبی عزیزم خیلی خوشحالم که به هفته های آخر نزدیک شدی دیگه چیزی نمونده که نی نی رو بغل کنی هورااااااااااااااااااا یادته بهت گفتم برای دخترم دعا کن حساسیتش خوب بشه درست چند روز بعد از اونکه ازت خواستم دخترممممممممممم خوب شد اومدم ازت تشکر کنم مطمئنم که دعای شما شامل حال دخترم شد و خوب خوب شد خیل یازت ممنونم امیدوارم ککه دخترت صحیح و سالم بیاد تو بغلت بوس بوسسسسسسسس
maman masi
19 شهریور 92 14:09
عزیزم برات آرزو میکنم دخترک نازتو صحیح و سلامت در آغوش بگیری و تموم سختی هاتو با یک لبخندش فراموش کنی التماس دعا
سارا91
28 شهریور 92 11:03
نیلی جونننننننننننننننننننننننننن مبارک باشه عزیزممممممممممممم الان دیگه دختر نازت اومده توبغلتتتتتتتتتتتتت این لحظه قشنگو بهت تبریک میگم عزیزممممممم امیدوارم که جفتتون صحیحو سالم باشینننننننننننننن بوس بوس
صبا
13 مهر 93 16:09
چه روزای شیرینی چه انتظاری وای وسایل کوچولو و بند انگشتی بوی نوزاد بوی خرت و پرت های نوزاد خدایا....
نیلی
پاسخ
وای عزیزم چه خوب کردی این کامنت رو گذاشتی.خودم برگشتم و خوندمشون.چه روزهای خوبی بود پر از هیجان و عشق بوی نوزاد بوی خرت و پرت های نوزاد خدایا آرزو می کنم خیلی زود صبای عزیزم تجربه اش کنی