هفته 10
گردوی کوچولوی نازم
هفته پیش اولین مسافرتی بود که همراهی مون می کردی.و تمام مسیر با قلقلک های تو من بالا آوردم و عق زدم و خدا خدا کردم.باید می رفتیم .8 ماه بود آقاجون و ننه جون رو ندیده بودیم و چون عید دیگه برامون مقدور نبود بریم.باید می رفتیم.
کاملیا که حسابی بهش خوش گذشت از صبخح تا شب تو حیاط اقاجون دوید و با دختر عمه و پسرعمه بازی کرد و بازی کرد و کلی ویتامین دی جذب کرد.بابا هم سرش گرم بود و دایم در حال جیم شدن و به قول کاملیا فرار کردن.اما من بالا میاوردم و گیج بودم و می خوابیدم و .....
گردوی نازم امیدوارم خوب باشی....ترشی می خورم ترشی میخورم ترشی می خورم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی