كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

تولد زودهنگام در ولایت بابا

1394/6/16 8:59
نویسنده : نیلی
1,046 بازدید
اشتراک گذاری

دو روزی میشه که از دستبوسی آقاجون  و مادر جون برگشتیم.وقتی دیدم که نمی تونی مهد بری و من مجبورم خونه بمونم تصمیم گرفتیم بریم به دیدار خانواده پدری و دوران نقاهت رو اونجا طی کنیم.خدا رو شکر ویروس بدی نبود و تب کمی روزهای اول داشتی و تاول هایی در دست و پا و دهان .خدا رو شکر تاول های دهانت خیلی کم بود و  خیلی اذیت نشدی .

تصمیم گرفتیم یه تولد زودهنگام با خانواده پدری برات بگیریم.تم تولدت کیتی بود و  برا لباس محلی دوختم.که متاسفانه اصلا علاقه نشون ندادی و فقط چند دقیقه پوشیدی.منم ترجیح دادم که تو راحت باشی و برای دل خودم اذیتت نکنم.زود لباست رو عوض کردم.تولدت خیلی خوب بود و عمه هات هم سنگ تموم گذاشته بودن.خیلی خوش گذشت.

الان سر کارم و خیلی کار دارم.ببخشید که مفصل برات ننوشتم.

دوست دارم

]چقدر خوب این همه دختر عمه و پسرعمه و دختر عمو و پسرعموی همسن و سال داشته باشی

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مریم
16 شهریور 94 10:51
تولدش مبااااااااااااااااااااارک . چه لباس نازی داره تپل دیده میشه با این لباس
مهرانا
22 شهریور 94 16:07
خیلی نازه خیلی خیلی خیلی
مهرانا
15 مهر 94 13:56
وای چه لباس نازی . تولدت مبارک گلم