كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

شغلی که مرخصی و استراحت ندارد

1394/2/3 8:13
نویسنده : نیلی
1,418 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود عصر برم دندانپزشک تا دندون عقل شکسنته ام رو بکشه . بعد از ظهر مایع ماکارونی آماده کردم و با خودم گفتم شب همسر زحمت آبکش کردن ماکارونی و دم دادن رو می کشه.

با هزار مکافات دندونم رو کشید و باباش پیشنهاد داد که کاملیا رو ببره پارک تا من برم خونه استراحت کنم.

رفتم خونه و رو تخت دراز کشیدم و تمام فکرم این بود که کاملیا که اومد چی بخوره؟حتما بیاد گشنه است...

پا شدم و ماکارونی رو دم دادم و کاملیا و باباش اومدن و براشون کشیدم و رفتم رو مبل دراز کشیدم.

همسر دلسوزانه گفت چرا برای خودت سوپ نپختی؟

با خودم فکر کردم اگه جای من ، اون بود ، من براش سوپ می پختم و بهش می رسیدم و قطعا اونم از جاش تکون نمی خورد.

چقدر خوب می شد ما هم می تونستیم زن بگیریم. چقدر زن بودن سخت

این روزها کلافه و خسته ام............

پسندها (3)

نظرات (4)

صبا
3 اردیبهشت 94 12:39
سلام الهی دندونت الان چطوره؟ امروز هم سره کار رفتی؟ امیدوارم کاملیا دختر آرومی باشه و بازی و بازیگوشی یکی دو روز نخواد ! مگه میشه ولی؟!!! از حرفت خنده ام گرفت !! کاش زن میگرفتی !!!! راستی امشب شب آرزوهاست دوست داشتی دعام کن
نیلی
پاسخ
عزیزم ایشالله به همه آرزوهات برسی و خوشبخت شی
صبا
5 اردیبهشت 94 23:02
سلام ممنونم
مامان سها و سارا
16 اردیبهشت 94 18:18
دقیقا این همون نکته ایه که خانوما دارن و آقایون نه ... اینکه می تونن چند تا کار و با هم انجام بدن این مسِولیت ها رو به آقایون بدی یه روزه پس میفتن و ناله می کنن
مامان آنيتا
24 اردیبهشت 94 9:36
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره