خدایا شکرت
وقتی از پله های محضر عقد با شور شوق روز 27 بهمن 1387 پایین می اومدیم ، بعد سه سال سختی و دوری از عشقم ، فکر میکردم اینجا نقطه اوج زندگیم . اصلا فکر روزهای بهتر رو هم نمی کردم.
اما کاملیا گل قشنگم من با تو هر لحظه عاشق می شم.هر لحظه زندگیم سرشار می شه از شور و شعف و شادی.........در آغوشت می گیرم و می بوسمت و فشارت می دم و ....دلم برای همه این روزها که می گذره تنگ می شه برای لحظه لحظه اش.............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی