سال نو مبارک
سلام عزیزای مامان
ببخشد دیر اومدم اینجا
اونقدر این مدت اتفاق های جورواجور افتاد که نمی دونم از کجاتعریف کنم.
26 اسفند رفتم شمال ، تو راه خیلی خسته شدم و 28 اسفند با خاله مرجان رفتم سونوی ان تی و خدا رو شکر همه چی مرتب بود.
روز اول عید تولد بابا رو جشن گرفتیم و بابا 5 فروردین رفت لار و من تنها شدم............
بعد از سیزده بدر که برگشتم خونه زیر شکمم شروع کرد به درد و تا فرداش صبر کردم دلم نمیخواست برم دکتر چون 16 فرودین پرواز داشتم اما بالاخره غروب 14 رفت دکتر و دکتر برام آزمایش ادراری نوشت و عفونت داشتم.......2 روز بستری بودم و چقدر سخت گذشت.صبح روز 16 مرخص شدم و هنوز آنتی بیوتیک مصرف می کنم.
خلاصه این مدت اتفاق های جور واجور زیاد افتاد که بخشیش رو سانسور کردم.
خدا کنه صحیح و سالم بیاین تو بغلم
دوستون دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی