كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

4 ماهگی پرنسس قشنگم

کاملیا، گل قشنگم از کجا شروع کنم که شروع بهتری باشه؟؟؟؟ بذار از اولین زلزله زندگیت که ایشالله آخریش باشه برات بگم صبح روز19 دی ماه بود و مامان سر کار بودم.که زمین لرزید.می دونستم شدت زمین لرزه در حدی نیست که خرابی داشته باشه.تند زنگ زدم خونه دیدم پرستارت حسابی ترسیده .سفارشات لازم رو بهش دادم و شاید باورش واقعا سخت باشه که من روز قبلش داشتم فکر می کردم که به پرستارت بگم که گهواره رو زیر لوستر نذاره که اگه زلزله اومد تو زیر لوستر نخوابیده باشی که متاسفانه صبح روز زلزله یادم رفت بهش بگم.سر ظهر که رسیدم خونه و داشتم با پرستار در مورد زلزله حرف می زدم که این بار با شدت بیشتری و طولانی تر لرزید.زود تو رو از گهواره برداشتم.خواب بودی.چشمات ...
28 دی 1392

یک لیوان چای

کاملیا می خوابه و من به این فکر می کنم یه لیوان چای داغ و خرما در حالی که ریلکس تو اینترنت می چرخی چه حالی میده. کتری رو رو اجاق می ذارم و تا به جوش بیاد و چای بذارم و چای دم بکشه باید لباسها رو از ماشین لباسشویی در بیارم و بندازم رو آویز رخت تو بالکن.لباسهای کثیف رو بذارم تو ماشین لباسشویی،بعد ظرفها رو صبح گذاشتم تو ماشین ظرفشویی در بیارم و بچینم تو کابینت.لباسهای خشک شده رو تا کنم و تو کمد بذارم.یه دستمالی تو آشپزخونه بکشم.یه فکری برای شام بکنم .... چای دم کشید.تند تند یه چای می ریزم و کلی صفحه تو اینترنت باز می کنم.ایمیل و فیسبوک و نی نی سایت و نی نی وبلاگ و  سایت های خبری و ....و با این اینترنت گازوییلی بیصبرانه منتظرم تا صفحات ...
4 دی 1392

اربعین حسینی-نذری شله زرد

کاملیا،گل قشنگم از پارسال برای اومدنت نذر کردم که اگه بیای به نیت سلامتی و خوشبختی ات هر سال اربعین شله زرد بپزم. پارسال که می پختم تو هنوز تو دلم نبودی اما آخرهای ماه صفر بود که خدا تو رو تو دلم گذاشت.... حالا دیگه هر سال می پزم تا بتونم.... ایشالله بعدش هم تو ،فرزند خلفم،این راه رو ادامه بدی. ببخشید که ازش عکس نگرفتم. دوستت دارم ایشالله امام حسین پشت و پناهت باشه.
4 دی 1392

یلدای 92

کاملیا،گل قشنگم امسال اولین یلدات بود و مامان کلی برنامه برات داشتم.از چند روز قبلش تو اینترنت دنبال کاردستی برای شب یلدا می گشتم.تا بالاخره مادر تازه کار و بی تجربه ات تونست یه برنامه برات بچینه.حالا درست که تو چیزی متوجه نمی شی اما مامان که متوجه می شه.می خواستم اولی یلدات برامون خاطره خوبی بشه.اما عصر با قبول دعوت یه دوست برنامه هام عوض شد و نتوستم ایده هام رو به اجرا بذارم.تنها کاری که تونستم بکنم این بود که یه سبد میوه درست کنم و با خودمون ببریم اینم عکسش خوشت اومد عزیزم؟؟؟؟عزیزم آگه بدونی که مامانت اصلا اهل این کارها نیست شاید بیشتر خوشت بیاد چون فقط به عشق تو این کار رو کردم...... برای اولین یلدات برات چند تا هدیه هم خری...
4 دی 1392

دختر که داشته باشی...

دختر که داشته باشی، با خود تصور می کنی پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای طلایی اش -وقتی کمی بلند تر شوند- و کیف عالم را می بری از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان دختر که داشته باشی، خیال می کشاندت به بعد از ظهر گرم روز تابستانی که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده به گوش انداخته اید -همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود و خنده ی از ته دل امانش را می برد- دختر که داشته باشی انتظار روزی را می کشی که با هم بنشینید در حیاط خانه مادربزرگ و بهار نارنج به رشته درآمده گرانبهاترین گردن آویز دنیا شود که بیندازیش به گردن دخترت دختر که داشته باشی گاهی دلت می لرزد از فکر اینکه روزی بر شانه م...
26 آذر 1392

تولد سه ماهگی ات مبارک

کاملیا.گل قشنگم امروز تولد سه ماهگیت عزیزم.از مهارت هات بگم که وقتی دستات رو می گیرم از دستام به عنوان تکیه گاه استفاده می کنی و خودت رو بلند می کنی.دستات رو مشت می کنی و پشت دستات رو ملچ و ملوچ میخوری گاهی هم انگشتات رو پیدا می کنی و میخوری. بالاخره شیر رو از شیشه خوردی و این ثابت کرد که مامان از تو لجباز تر ....دیگه خیالم راحت تر شده از اینکه پیش پرستار می مونی. دیشب خیلی گریه کردی .تا 1 بامداد و من متوجه نشدم برای چی گریه می کردی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! امشب حتما بابا برات یه کیک کوچولو می خره.کوچولو برای اینکه هم مامان و هم بابا تو رژیم هستیم جمعه یعنی دو روز پیش با دوستامون ناهار رفتیم ساحل.در واقع اولین پیک نیک ساحل تو بود...اما از ا...
24 آذر 1392

مامان رفت سر کار-2ماه و بیست و پنج روز

گل قشنگم-کاملیا مامان از دیروز اومده سر کار.الانم از شرکت برات می نویسم.خیلی تو فکرتم.یعنی شیرت رو خوردی؟گریه که نمی کنی؟ عزیز دلم فقط چهار ساعت،8-12.از این چهار ساعت 2.5 رو هم خوابی.می مونه 1.5 که با پرستارت می گذرونی. این سر کار رفتن به نفع هر دومون.عزیزم برای تو هم بهتر که یه مادری داشته باشی که تو اجتماع . اگه بیشتر می موندم خونه موقعیت شغلیم به خطر می افتاد.آخه مامان برای این شغل خیلی زحمت کشیدم. خب واقعا 1.5 هم زیاد نیست.تازه پرستارت هم خوبه. مامان رو ببخش گلم. بی نهایت دوست دارم.................بی نهایت
19 آذر 1392

لینک آهنگ ها و لالایی ها مورد علاقه بچه ها

دانلود آهنگهای کودکانه قدیمی: دانلود آهنگ چشم چشم دو ابرو  http://www.4shared.com/audio/_mSD7BQY/cheshm_cheshm_do_abro.html دانلود آهنگ خوشحال و شاد و خندانم  http://www.4shared.com/audio/bTKw29xt/13_online.html دانلود آهنگ عروسک قشنگ من  http://www.4shared.com/audio/QdBayxYR/21_online.html دانلود آهنگ ای زنبور طلایی  http://www.4shared.com/audio/95L_xoIB/06_online.html دانلود آهنگ توپ سفیدم  http://www.4shared.com/audio/Osbujvhi/07_online.html دانلود آهنگ یه روز یه آقا خرگوشه  http://www.4shared.com/audio/Tr4U3cUJ/08_online.html دانلود آهنگ زیبایی ای ایران  www.koodakaneh.com/music/...
19 آذر 1392

دو ماه و نوزده روزگی گلممممممممم

گل قشنگم،کاملیا از اول آذر برات پرستار گرفتیم که از صبح تا ظهر میاد.میخواستم بهت عادت کنه تا وقتی مامان میرم سر کار اذیت نشی.اما افسوس که سر سهل انگاری مامان تو شیشه شیر رو دیگه نگرفتی.اصلا فکرش رو هم نمی کردم اگه بهت چند روز ندم دیگه نگیری. امروز دو هفته است که داریم باهات کار میکنم که بگیری اما نشد که نشد............. خیلی هر دومون اذیت شدیم.کاش شیشه رو می گرفتی اینجوری هر دومون راحت تر بودیم.البته فقط میخواستم یه وعده در روز بهت شیر خشک بدم ،اما نگرفتی............. الان 10 روز ی میشه که آقا می گی،یعنی اونقدر بابا و پرستارت باهات کار کردن که وقتی می گن آقا تو هم بعدش می گی........... دیروز ١٥ شهریور رفتیم زمین تنیس وبرای تماش...
16 آذر 1392