كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

بد خوابی کاملیا و هفته 31

این روزها چیزی که شاید بیشتر از همه چیز خسته ام می کنه مشکل خواب کاملیاست.هر راهی رو امتحان کردم که زودتر بخوابه و با داستان کمتری اما نمیشه.حتی ناچار شدم جای خوابیدنش رو به یه تشک کنار تخت مون منتقل کنم.چون توان موندن کنارش رو نداشتم با بخوابه.قبل خواب کلی بهانه م گیره.ماساژ می خوام.قصه بگو ....و البته تا مسواک بزنه و دستشویی بره خودش پروژه بزرگیه. دیگه وارد هفته های آخر دارم شدم.خوبم خدا رو شکر....در حال آماده کردن شرایط برای ورود کیامهر...برخلاف کاملیا خیلی اصرار ندارم این زمان زودتر تموم بشه.هنوز آماده نیستم.نگرانم از اتفاق های بعدش.از اینکه از عهده دوتاشون چطور بر بیام. کلی فکر و ایده هم برای خودم تو کله ام می گذره.خیلی دلم میخواد...
28 فروردين 1396
1