آغاز پروژه پوشک گیری
دو سال دو ماه و بیست و پنج روز وقتی دیدم سه روز تعطیلی پشت سر هم داریم دل رو به دریا زدم و پوشک رو باز کردم. با خودم گفتم بدترین حالتش اینه که موفق نشم و تمام خونه نجس بشه. بهش گفتم پوشک خوب نیست .ببین مامان پوشک نداره.البته مدت ها قبل ذهن اش آماده بود و حرف اش مرتب باهاش می زدم.و کلیپ های آموز شی رو می دید. برای همین از لحاظ روحی آماده بود. اول اش قبول نمی کرد رو لگن بشینه اما استیکرهای تو دستشویی وسوسه اش کرد. مرتب هر نیم ساعت بردمش.بیشتر وقت ها موفقیت آمیز بود.چند باری هم ارر داد .ناراحتی ام رو نشون دادم ولی دعواش نکردم. یکی دو بار هم پیش اومد که بریم بیرون و پوشک اش کردم. روز سوم رو مبل جیش کرد که حسابی اعصابم به ...