كامليا،گل قشنگمكامليا،گل قشنگم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مادر بودن را مشق مي كنم

شروع غریبگی-چهار ماه و نیم

کاملیا ، گل قشنگم چهارشنبه 9 بهمن یعنی شما 4 ماه 14 روزه بودی ، با هم رفتیم خونه دوستم، خاله لیلا شما.... وقتی رفتیم تو خونه خاله لیلا خواست بغلت کنه که شروع کردی به جمع کردن لبات و گریه.... وقتی دوباره بغلت کردم آروم شدی و خاله رو نگاه می کردی. اصلا از این حرف که بچه من باهوش خوشم نمیاد . این حرف مثل یه سم وارد نسل بچه های امروز شده. اصلا نمی فهمم این همه اصرار برای اینکه ثابت کنیم بچمون نابغه است برای چیه؟؟/ از نظر من اینکه یه بچه سالم  و صالح باشه کاملا کافیه. هر چند باز هم معتقدم خیلی از معلولیت ها هم نمی تونه مانع موفقیت و خوشبختی باشه....تو تمام بارداریم می خوندم : رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِ...
12 بهمن 1392

صبح جمعه

کاملیا ، گل قشنگم اصلا صبح جمعه مال من و توا............. هر جمعه صبح یه بازار رو انتخاب می کنم برای گشتن و احتمالا خرید.... دیروز با هم رفتیم پردیس.برات یه اسباب بازی خوشگل خریدم.. تمام مدت آروم تو کالسکه بودی و  و بازار و مردم رو تماشا می کردی. حالا هوا یه کم گرم تر بشه و تو هم بزرگ تر بشی ، میبرمت ساحل تا ماسه بازی کنی.  
12 بهمن 1392

بعد حمام

بیشتر بچه ها تو حموم گریه می کنند گل من  تو حموم میخنده و کیف می کنه بعد حموم کلی اشک میریزه که چرا حموم تموم شد........... فقط هنوز نمی دونم که آب رو دوست داری یا گرمای آب رو.... امیدوارم آب تنی تو دریا رو هم دوست داشته باشی....  
8 بهمن 1392

در آستانه 33 سالگی

در آستانه سی سه سالگی،گیج منگمممممممممممممممم. به خودم می گم دیدی نیلی تو هم شدی یه آدم معمولی،دیدی هیچ کار مهمی تو زندگیت انجام نداری.... چقدر کار نیمه تمام،چقدر کار هایی که هنوز شروع نشده،چقدر سهل انگاری،چقدر بطالت،چقدر ..... دلم گرفته ، حس یه آدم  تو ساعت 4 بعد از ظهر رو دارم. ساعت 4 بعد از ظهر خیلی ساعت بدیه،ساعتی که برای خوابیدن زود اما برای شروع هر کاری دیگه خیلی دیر شده..... اصلا گاهی فکر می کنم مسیر رو اشتباهی اومدم. دلایل زیادی برای خوشبختی دارم که حتی یکی از اونا می تونه برای خوشبختی یه نفر کافی باشه . اما نم یدونم این حس لعنتی برای چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همسر خوبم ،دختر قشنگم،خواهرای خوبم که خدا رو شکر همشون خوشبختن،سلامت پ...
7 بهمن 1392

الاکلنگ

گل قشنگم ، کاملیا به همین زودی آنقدر بزرگ شدی که دوست داری الاکلنگ رو پای مامان بازی کنی و بخندی و کیف کنی. عین بچگی ها ی مامان.... انگار  خوشبختانه خیلی چیزها عوض نشده.هنوزم نی نی ها از الاکلنگ پای مامان خوششون میاد. هنوز هم از دالی موشه خوششون میاد. خدا رو شکر هنوز هم حرف های مشترک با نسل ما دارید نی نی های دهه 90.......
6 بهمن 1392

یادآور یه روز خوب-30 دی

کاملیا گل قشنگم به همین زودی یه سال گذشت.....انگار همین دیروز بود که بی بی چکم مثبت شد.حس اون لحظه برام همیشه تازه و زنده است.خدا رو شکر.......... سلام دونه سیبممممممممممممممممممم(یادته عزیزم؟؟) یه کنجد بودی تو دل مامان. هر وقت که با نگاه کردن بهت سرشار از عشق می شم  خدا رو شکر می کنم و برای همه کسایی که منتظر یه فرشته کوچولو هستند دعا می کنم. خدا رو شکر به خاطر تو عزیز دلم. هر روز که می گذره نازتر و شیرین تر می شی. عاشق حموم کردنی .از روز اول از حموم و آب داغ لذت می بردی.مثل مامان عاشق آب داغی و از آب ولرم خوشت نمیاد.... ماهگرد تولدت رو با چهار روز تاخیر 30 دی برگزار کردیم.دیگه ماهگرد تولد تو هم بهانه ای شده برای من و ب...
2 بهمن 1392